علمی-پژوهشی
جواد جمالی؛ وحید سینائی
چکیده
ایران و افغانستان همزمان در اوایل قرن بیستم، برنامه نوسازی را آغاز کردند. اما با وجود گذشتۀ مشترک و مشابهت های تاریخی و فرهنگی، روند و نتایج متفاوتی را تجربه کردند. پرسش اصلی این مقاله، دربارۀ علل موفقیت نسبی ایران از سویی و شکست افغانستان از سوی دیگر در دستیابی به سطوحی از نوسازی در دورۀ یادشده است. برای پاسخ به این سوال، چارچوب ...
بیشتر
ایران و افغانستان همزمان در اوایل قرن بیستم، برنامه نوسازی را آغاز کردند. اما با وجود گذشتۀ مشترک و مشابهت های تاریخی و فرهنگی، روند و نتایج متفاوتی را تجربه کردند. پرسش اصلی این مقاله، دربارۀ علل موفقیت نسبی ایران از سویی و شکست افغانستان از سوی دیگر در دستیابی به سطوحی از نوسازی در دورۀ یادشده است. برای پاسخ به این سوال، چارچوب نظری این مقاله با تلفیق انتقادی نظریههای «دولت در جامعه» (دولت محدود) جوئل میگدال و «دولت توسعه گرا» لفتویچ شکل گرفته که در آن، «نوع رابطۀ دولت و جامعه» از نظریه میگدال و «محوریت دولت در روند نوسازی» از نظریۀ لفتویچ، اخذ شده است و داده های این پژوهش، با توجه به ماهیت تاریخیِ مباحث، با نظر داشت جامعه شناسی تاریخی و با استفاده از اسناد، کتب، مدارک و در مجموع منابع کتابخانه ای گردآوری و با نگرشی انتقادی تجزیه و تحلیل شده است. طبق یافتههای این پژوهش: در ایران، دولت با جلب همکاری نیروهای اجتماعی حامی نوسازی، با ارائه «استراتژی بقا و سیاست بقای» کارآمد، نیروهای اجتماعیِ مخالفِ نوسازی را مهار و موانع اجتماعی نوسازی را برطرف کرد، اما در افغانستان فقدان نیروهای اجتماعی حامی نوسازی و ناتوانی در اتخاذ استراتژی بقا و سیاست بقای کارآمد، باعث شد دولت این کشور نتواند مخالفت اجتماع تارمانند و قوی را مهار کند و در نتیجه نوسازی با ناکامی روبرو شد.
علمی-پژوهشی
مصطفی حیدری هراتمه
چکیده
علیرغم پیشرفتهای جوامع، درگیریهای سرزمینی، فشارهای اقتصادی، تحریم و تنشهای مذهبی بین کشورها و ملتها تشدید شده و باعث بحرانی شدن روابط بینکشورها میگردد، به گونهایی که، اگر این اختلافات، توهینآمیز یا ناعادلانه تلقی شوند میتوانند موجب بروز خشم، احساس دشمنی و افزایش ملیتگرایی شده و نهایتا احساسات خود را در بازار بروز ...
بیشتر
علیرغم پیشرفتهای جوامع، درگیریهای سرزمینی، فشارهای اقتصادی، تحریم و تنشهای مذهبی بین کشورها و ملتها تشدید شده و باعث بحرانی شدن روابط بینکشورها میگردد، به گونهایی که، اگر این اختلافات، توهینآمیز یا ناعادلانه تلقی شوند میتوانند موجب بروز خشم، احساس دشمنی و افزایش ملیتگرایی شده و نهایتا احساسات خود را در بازار بروز خواهند داد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی احساس تسلط اقتصادی یا پرخاشگری ناشی از دشمنی اقتصادی نسبت به یک کشور و تاثیر آن در تجارت بینالملل در نظر گرفته شد. در این راستا نمونهای 338 تایی از جامعه 2800 نفری دانشجویان فارغ التحصیل رشته اقتصاد و بازرگانی به روش نمونهگیری دردسترس و هدفمند انتخاب و پرسشنامهها توزیع و از تکنیک معادلات ساختاری و آزمون سوبل دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد: احساس تسلط اقتصادی یا پرخاشگری ناشی از دشمنی اقتصادی نسبت به یک کشور، از طریق ملیتگرایی، اعتقاد به محصول و تصویرکلی کشور بر پذیرش محصول تاثیر معنیداری داشته و از این طریق تجارت و سطح تعاملات اقتصادی بین کشورها را تحت تاثیر قرار میدهد. در نتیجه، مصرفکنندگان با سطح بالاتری از دشمنی اقتصادی معمولا از واردات بیشتر از کشورهایی که دشمن تلقی میشوند استقبال نمیکنند، سطح غرور کمتری را نشان میدهند و کمتر کلام مثبتی دربارهء آن کشور میگویند. همچنین دشمنی اقتصادی نسبت به یک کشور خارجی احساسات ملیتگرایی را برانگیخته و از طریق تحت تاثیر قرار دادن اعتقاد به محصول و تصویرکلیکشور، سطح پذیرش محصول را به صورت وارون تغییر و ترجیح محصولات/ خدمات داخلی را برای ابراز»میهنپرستی« بیشتر میکند.
علمی-پژوهشی
نجمه سجادی؛ علی بیگدلی
چکیده
تلاش برای توسعه صنعتی ایران تا پیش از دوره پهلوی دوم، خارج از چارچوب و برنامهای مدون و مشخص و به صورت دستوری انجام شده بود؛ اما در دوره حکومت محمدرضاشاه پهلوی با تدوین برنامههای توسعه عمرانی بلندمدت و به موازات آن تأسیس یک نهاد برنامهریز بهنام سازمان برنامه، برای اولینبار، صنعتیسازی کشور در مسیری از پیشطراحی شده قرار ...
بیشتر
تلاش برای توسعه صنعتی ایران تا پیش از دوره پهلوی دوم، خارج از چارچوب و برنامهای مدون و مشخص و به صورت دستوری انجام شده بود؛ اما در دوره حکومت محمدرضاشاه پهلوی با تدوین برنامههای توسعه عمرانی بلندمدت و به موازات آن تأسیس یک نهاد برنامهریز بهنام سازمان برنامه، برای اولینبار، صنعتیسازی کشور در مسیری از پیشطراحی شده قرار گرفت. با این وجود، بررسی روند توسعه صنعتی در طول این دوره حکایت از بروز چالشهای متعدد مدیریتی در امر صنعتیسازی کشور دارد. مقاله حاضر با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانهای و به روش توصیفی-تحلیلی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چالشهای مدیریتی در مقاطع مختلف این دوره چه بودهاند؟ نتایج حاصل از بررسی اسناد و منابع در این پژوهش نشان از آن دارند که مدیریت صنعتیسازی کشور هیچگاه به عنوان امری مستقل از مدیریت سیاسی کشور نبوده و توسعه صنعتی در تمام طول این دوره همچنان بر اساس سازوکارهای سنتی مدیریت در ایران پیش میرفت. در چنین سازوکاری نقش و اختیارات نهادها، مدیران و متولیان صنعتی متأثر از عوامل داخلی و خارجی مرتب دستخوش تغییر میشد و اصطکاک و مناقشهای دائم میان آنها پدید میآمد. بهعلاوه از شکلگیری یک سازوکار علمی و تحقق اهداف پیشبینی شده در برنامههای صنعتی ممانعت میشد.
علمی-پژوهشی
حکیمه احمدی زاده شندی؛ رضا شعبانی؛ جواد هروی
چکیده
شواهد تاریخی و سکه شناختی نشان میدهد استان مرو از اوایل دوره ساسانیان مورد توجه اردشیر بابکان و جانشینانش (651-224م)، بود. مرو نخستین شهریست که نام آن بر پشت سکه ها درج میشود در حالیکه درج نام ضرابخانه بر پشت سکههای ساسانی در میان شاهان اولیه معمول نبوده است و این بیانگر اهمیت مرو از دیدگاه سیاسی و اقتصادی بوده است. اما مساله ما ...
بیشتر
شواهد تاریخی و سکه شناختی نشان میدهد استان مرو از اوایل دوره ساسانیان مورد توجه اردشیر بابکان و جانشینانش (651-224م)، بود. مرو نخستین شهریست که نام آن بر پشت سکه ها درج میشود در حالیکه درج نام ضرابخانه بر پشت سکههای ساسانی در میان شاهان اولیه معمول نبوده است و این بیانگر اهمیت مرو از دیدگاه سیاسی و اقتصادی بوده است. اما مساله ما پیرامون مرو، لقب قابل توجه آن یعنی شاهیگان است. چرا در میان آن همه شهرهای مهم مرزی تنها مرو صاحب چنین لقبی بوده است؟ و چه ارتباطی بین لقب شاهیگان و ضربهای زرین اولیه برای مرو وجود دارد، پس از بررسی یک متن مانوی و برخی از متون اسلامی سده سوم و چهارم هجری این نتیجه به دست آمد که واژهی شاهیگان šāhīgān به معنی کاخ شاهنشاه می باشد که محل اسکان شاهنشاه ایران بوده است. از این رو وجود قصری در طراز پایتخت که ذیل یک استان شاهی بوده در حکم پایتخت شرقی عمل میکرد اکنون روشن مینماید که چرا مرو در اوایل عصر ساسانی به ضرب مسکوکات طلا پرداخته است در این مقاله به اهمیت مرو، لقب شاهیگان، ضرابخانهی مرو، و به ارتباط میان این لقب مهم با ضربهای طلای اولیه میپردازیم .
علمی-پژوهشی
کوروش فتحی؛ امیر کریمی
چکیده
حوزه تاریخ اقتصادی شاخهای از علم تاریخ است که قبل از قرن بیستم کمتر مطالعه میشده ولی در سال-های اخیر از طرف پژوهشگران موردتوجه قرارگرفته است؛ بنابراین لزوم انجام تحقیقات علمسنجی برای شناخت بهتر و سامانمند تر پژوهشهای این حوزه ضروری مینمایاند، در این راستا هدف از تحقیق پیشرو تحلیل و مصورسازی تولیدات علمی حوزه تاریخ اقتصادی ...
بیشتر
حوزه تاریخ اقتصادی شاخهای از علم تاریخ است که قبل از قرن بیستم کمتر مطالعه میشده ولی در سال-های اخیر از طرف پژوهشگران موردتوجه قرارگرفته است؛ بنابراین لزوم انجام تحقیقات علمسنجی برای شناخت بهتر و سامانمند تر پژوهشهای این حوزه ضروری مینمایاند، در این راستا هدف از تحقیق پیشرو تحلیل و مصورسازی تولیدات علمی حوزه تاریخ اقتصادی است. روش پژوهش از نوع علمسنجی است که با نرمافزارهای اکسل و وی.او.اس ویوور صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق 6514 مقاله علمی از پایگاه علمی ساینس دایرکت بین سالهای 1999 تا 2023 بود که استخراجشده و مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از واردکردن دادهها از پایگاه علمی به نرمافزار، با تکرار 8 بار، 418 گره، 11 خوشه و 3284 پیوند شناسایی شدند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که؛ روند انتشار مقالات صعودی است، در میان مجلات، کاوش در تاریخ اقتصادی و در میان کلمات رشد اقتصادی، تاریخ اقتصادی، نوآوری، نهادها، توسعه اقتصادی، رشد، سرمایه انسانی و مهاجرت ازنظر تکرار سرآمد هستند. مقولههای رشد اقتصادی، توسعه، موسسه، مقررات، سودمندی و چرخه کسبوکار موضوعاتی هستند که در عین محبوبیت فراوان، دیگر در این گرایش همچون دهه اخیر چندان موردتوجه نیستند و مقولههای سیاستهای پولی، انرژی، معدن کاری، منابع طبیعی، ظرفیت دولتی و کووید-19 جزو داغترین مقولات بودند.
علمی-پژوهشی
محمد سالار کسرایی؛ بهزاد اصغری
چکیده
برنامهریزی توسعه در ایران، از پیش از انقلاب اسلامی آغاز و با انقلاب اسلامی با هدف تحقق جامعة آرمانی اسلامی و تبدیل ایران به الگوی جهان اسلام ادامه پیدا کرد. اما علیرغم اجرای 6 برنامة توسعه پس از انقلاب اسلامی، همچنان چالشهای اساسی در مسیر توسعة ایران وجود داد و برنامههای توسعه نتوانسته است این چالشها را سامان دهد. پژوهش حاضر ...
بیشتر
برنامهریزی توسعه در ایران، از پیش از انقلاب اسلامی آغاز و با انقلاب اسلامی با هدف تحقق جامعة آرمانی اسلامی و تبدیل ایران به الگوی جهان اسلام ادامه پیدا کرد. اما علیرغم اجرای 6 برنامة توسعه پس از انقلاب اسلامی، همچنان چالشهای اساسی در مسیر توسعة ایران وجود داد و برنامههای توسعه نتوانسته است این چالشها را سامان دهد. پژوهش حاضر بهدنبال پاسخ بهچگونگی ساختیابی برنامههای توسعة اجراشده در ایران پس از انقلاب اسلامی و کارکرد آن در روند توسعة ایران است. در تبیین این مفهوم، رویکرد تحلیل برنامههای توسعه، جامعهشناسی تاریخی است. ازاینرو ساختیابی نظری و همچنین رویکرد کنشگران در قالببندی این مفهوم در سیر تاریخی بررسی شده است. به این معنا علاوه بر نقش کنشگران و ایدههای نظری در شکلیابی این برنامهها، به رخدادهای تاریخی که در مسیر برنامهها روی داده است، نیز توجه شده است. بر اساس مطالعة صورت گرفته، میتوان اشاره داشت که برنامههای توسعه پس از انقلاب، علاوه بر عدم استفاده از تجربة توسعه در عصر پهلوی و شکلیابی ذیل یک جهانبینی متفاوت، در سطح نظری و کنشگران نتوانست به اجماع دست پیدا کند و در بستر تاریخی نیز با رویدادهایی مانند تحریم و کمبود منابع ارزی، امکان شکلدهی گفتمان توسعه را نیافت.