علمی-پژوهشی
جواد جمالی؛ وحید سینائی
چکیده
ایران و افغانستان همزمان در اوایل قرن بیستم، برنامه نوسازی را آغاز کردند. اما با وجود گذشتۀ مشترک و مشابهت های تاریخی و فرهنگی، روند و نتایج متفاوتی را تجربه کردند. پرسش اصلی این مقاله، دربارۀ علل موفقیت نسبی ایران از سویی و شکست افغانستان از سوی دیگر در دستیابی به سطوحی از نوسازی در دورۀ یادشده است. برای پاسخ به این سوال، چارچوب ...
بیشتر
ایران و افغانستان همزمان در اوایل قرن بیستم، برنامه نوسازی را آغاز کردند. اما با وجود گذشتۀ مشترک و مشابهت های تاریخی و فرهنگی، روند و نتایج متفاوتی را تجربه کردند. پرسش اصلی این مقاله، دربارۀ علل موفقیت نسبی ایران از سویی و شکست افغانستان از سوی دیگر در دستیابی به سطوحی از نوسازی در دورۀ یادشده است. برای پاسخ به این سوال، چارچوب نظری این مقاله با تلفیق انتقادی نظریههای «دولت در جامعه» (دولت محدود) جوئل میگدال و «دولت توسعه گرا» لفتویچ شکل گرفته که در آن، «نوع رابطۀ دولت و جامعه» از نظریه میگدال و «محوریت دولت در روند نوسازی» از نظریۀ لفتویچ، اخذ شده است و داده های این پژوهش، با توجه به ماهیت تاریخیِ مباحث، با نظر داشت جامعه شناسی تاریخی و با استفاده از اسناد، کتب، مدارک و در مجموع منابع کتابخانه ای گردآوری و با نگرشی انتقادی تجزیه و تحلیل شده است. طبق یافتههای این پژوهش: در ایران، دولت با جلب همکاری نیروهای اجتماعی حامی نوسازی، با ارائه «استراتژی بقا و سیاست بقای» کارآمد، نیروهای اجتماعیِ مخالفِ نوسازی را مهار و موانع اجتماعی نوسازی را برطرف کرد، اما در افغانستان فقدان نیروهای اجتماعی حامی نوسازی و ناتوانی در اتخاذ استراتژی بقا و سیاست بقای کارآمد، باعث شد دولت این کشور نتواند مخالفت اجتماع تارمانند و قوی را مهار کند و در نتیجه نوسازی با ناکامی روبرو شد.
علمی-پژوهشی
مصطفی حیدری هراتمه
چکیده
علیرغم پیشرفتهای جوامع، درگیریهای سرزمینی، فشارهای اقتصادی، تحریم و تنشهای مذهبی بین کشورها و ملتها تشدید شده و باعث بحرانی شدن روابط بینکشورها میگردد، به گونهایی که، اگر این اختلافات، توهینآمیز یا ناعادلانه تلقی شوند میتوانند موجب بروز خشم، احساس دشمنی و افزایش ملیتگرایی شده و نهایتا احساسات خود را در بازار بروز ...
بیشتر
علیرغم پیشرفتهای جوامع، درگیریهای سرزمینی، فشارهای اقتصادی، تحریم و تنشهای مذهبی بین کشورها و ملتها تشدید شده و باعث بحرانی شدن روابط بینکشورها میگردد، به گونهایی که، اگر این اختلافات، توهینآمیز یا ناعادلانه تلقی شوند میتوانند موجب بروز خشم، احساس دشمنی و افزایش ملیتگرایی شده و نهایتا احساسات خود را در بازار بروز خواهند داد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی احساس تسلط اقتصادی یا پرخاشگری ناشی از دشمنی اقتصادی نسبت به یک کشور و تاثیر آن در تجارت بینالملل در نظر گرفته شد. در این راستا نمونهای 338 تایی از جامعه 2800 نفری دانشجویان فارغ التحصیل رشته اقتصاد و بازرگانی به روش نمونهگیری دردسترس و هدفمند انتخاب و پرسشنامهها توزیع و از تکنیک معادلات ساختاری و آزمون سوبل دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد: احساس تسلط اقتصادی یا پرخاشگری ناشی از دشمنی اقتصادی نسبت به یک کشور، از طریق ملیتگرایی، اعتقاد به محصول و تصویرکلی کشور بر پذیرش محصول تاثیر معنیداری داشته و از این طریق تجارت و سطح تعاملات اقتصادی بین کشورها را تحت تاثیر قرار میدهد. در نتیجه، مصرفکنندگان با سطح بالاتری از دشمنی اقتصادی معمولا از واردات بیشتر از کشورهایی که دشمن تلقی میشوند استقبال نمیکنند، سطح غرور کمتری را نشان میدهند و کمتر کلام مثبتی دربارهء آن کشور میگویند. همچنین دشمنی اقتصادی نسبت به یک کشور خارجی احساسات ملیتگرایی را برانگیخته و از طریق تحت تاثیر قرار دادن اعتقاد به محصول و تصویرکلیکشور، سطح پذیرش محصول را به صورت وارون تغییر و ترجیح محصولات/ خدمات داخلی را برای ابراز»میهنپرستی« بیشتر میکند.
علمی-پژوهشی
نجمه سجادی؛ علی بیگدلی
چکیده
تلاش برای توسعه صنعتی ایران تا پیش از دوره پهلوی دوم، خارج از چارچوب و برنامهای مدون و مشخص و به صورت دستوری انجام شده بود؛ اما در دوره حکومت محمدرضاشاه پهلوی با تدوین برنامههای توسعه عمرانی بلندمدت و به موازات آن تأسیس یک نهاد برنامهریز بهنام سازمان برنامه، برای اولینبار، صنعتیسازی کشور در مسیری از پیشطراحی شده قرار ...
بیشتر
تلاش برای توسعه صنعتی ایران تا پیش از دوره پهلوی دوم، خارج از چارچوب و برنامهای مدون و مشخص و به صورت دستوری انجام شده بود؛ اما در دوره حکومت محمدرضاشاه پهلوی با تدوین برنامههای توسعه عمرانی بلندمدت و به موازات آن تأسیس یک نهاد برنامهریز بهنام سازمان برنامه، برای اولینبار، صنعتیسازی کشور در مسیری از پیشطراحی شده قرار گرفت. با این وجود، بررسی روند توسعه صنعتی در طول این دوره حکایت از بروز چالشهای متعدد مدیریتی در امر صنعتیسازی کشور دارد. مقاله حاضر با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانهای و به روش توصیفی-تحلیلی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چالشهای مدیریتی در مقاطع مختلف این دوره چه بودهاند؟ نتایج حاصل از بررسی اسناد و منابع در این پژوهش نشان از آن دارند که مدیریت صنعتیسازی کشور هیچگاه به عنوان امری مستقل از مدیریت سیاسی کشور نبوده و توسعه صنعتی در تمام طول این دوره همچنان بر اساس سازوکارهای سنتی مدیریت در ایران پیش میرفت. در چنین سازوکاری نقش و اختیارات نهادها، مدیران و متولیان صنعتی متأثر از عوامل داخلی و خارجی مرتب دستخوش تغییر میشد و اصطکاک و مناقشهای دائم میان آنها پدید میآمد. بهعلاوه از شکلگیری یک سازوکار علمی و تحقق اهداف پیشبینی شده در برنامههای صنعتی ممانعت میشد.
علمی-پژوهشی
علی بحرانی پور؛ سجاد کاظمی
چکیده
یکی از مهمترین فرقه های مذهبی که از قرون سوم تا ششم هـ.ق اوضاع سیاسی و اجتماعی خراسان بزرگ را تحت تأثیر قرار داد، فرقه کَرّامیه منسوب به ابوعبدالله محمد بن کَرّام سیستانی(متوفی255ق) بود. اینان به ویژه در پیوند با دولت غزنویان مهمترین دوره اعتلای سیاسی خود را تجربه کردند. کَرّامیان که به اهل زهد، صرفه جویی، قناعت و ریاضت اقتصادی ...
بیشتر
یکی از مهمترین فرقه های مذهبی که از قرون سوم تا ششم هـ.ق اوضاع سیاسی و اجتماعی خراسان بزرگ را تحت تأثیر قرار داد، فرقه کَرّامیه منسوب به ابوعبدالله محمد بن کَرّام سیستانی(متوفی255ق) بود. اینان به ویژه در پیوند با دولت غزنویان مهمترین دوره اعتلای سیاسی خود را تجربه کردند. کَرّامیان که به اهل زهد، صرفه جویی، قناعت و ریاضت اقتصادی مشهور بودند، در دوره غزنویان به طور مشخص همسو با سیاست اقتصادی دولت به اخاذی، رشوه گیری و مصادره اموال مخالفان روی آوردند. این تحقیق با روش توصیف و تحلیل تاریخی در پی پاسخ به این پرسش است، که زمینه های تغییر دیدگاه کرامیان از تحریم کسب به فعالیت های اقتصادی و کسب معیشت چه بوده است؟ یافته ها در این خصوص نشان می دهد، که کرامیان و پیروانشان همواره دارای دیدگاه اقتصادی مشترکی نبودند. عدم تقیّد و نیز تظاهر و تساهل در مبانی اعتقادی، ماهیت پایگاه اجتماعی پیروان این فرقه متشکل از طبقات فرودستِ جامعه و نیز تجار و پیشه وران شهری که خود معتقد به کسب و کار بودند و همچنین در نتیجه فرصت سیاسی که برخی سلاطین غزنوی بنابر مصالح خویش در اختیار رهبران کرامیه گذاشتند، عملا موجب تغییر دیدگاه اقتصادی و جایگاه اجتماعی و سیاسی آنان شده بود، چنانکه همسو با سلاطین غزنوی در مصادره ی اموال مخالفان به عنوان یکی از محل درآمدهای نامنظم نقش مؤثری داشتند. از این منظر حمایت غزنویان از کرامیان نیز بی تأثیر از انگیزه های اقتصادی نبوده است.
علمی-پژوهشی
حکیمه احمدی زاده شندی؛ رضا شعبانی؛ جواد هروی
چکیده
شواهد تاریخی و سکه شناختی نشان میدهد استان مرو از اوایل دوره ساسانیان مورد توجه اردشیر بابکان و جانشینانش (651-224م)، بود. مرو نخستین شهریست که نام آن بر پشت سکه ها درج میشود در حالیکه درج نام ضرابخانه بر پشت سکههای ساسانی در میان شاهان اولیه معمول نبوده است و این بیانگر اهمیت مرو از دیدگاه سیاسی و اقتصادی بوده است. اما مساله ما ...
بیشتر
شواهد تاریخی و سکه شناختی نشان میدهد استان مرو از اوایل دوره ساسانیان مورد توجه اردشیر بابکان و جانشینانش (651-224م)، بود. مرو نخستین شهریست که نام آن بر پشت سکه ها درج میشود در حالیکه درج نام ضرابخانه بر پشت سکههای ساسانی در میان شاهان اولیه معمول نبوده است و این بیانگر اهمیت مرو از دیدگاه سیاسی و اقتصادی بوده است. اما مساله ما پیرامون مرو، لقب قابل توجه آن یعنی شاهیگان است. چرا در میان آن همه شهرهای مهم مرزی تنها مرو صاحب چنین لقبی بوده است؟ و چه ارتباطی بین لقب شاهیگان و ضربهای زرین اولیه برای مرو وجود دارد، پس از بررسی یک متن مانوی و برخی از متون اسلامی سده سوم و چهارم هجری این نتیجه به دست آمد که واژهی شاهیگان šāhīgān به معنی کاخ شاهنشاه می باشد که محل اسکان شاهنشاه ایران بوده است. از این رو وجود قصری در طراز پایتخت که ذیل یک استان شاهی بوده در حکم پایتخت شرقی عمل میکرد اکنون روشن مینماید که چرا مرو در اوایل عصر ساسانی به ضرب مسکوکات طلا پرداخته است در این مقاله به اهمیت مرو، لقب شاهیگان، ضرابخانهی مرو، و به ارتباط میان این لقب مهم با ضربهای طلای اولیه میپردازیم .
علمی-پژوهشی
کوروش فتحی؛ امیر کریمی
چکیده
حوزه تاریخ اقتصادی شاخهای از علم تاریخ است که قبل از قرن بیستم کمتر مطالعه میشده ولی در سال-های اخیر از طرف پژوهشگران موردتوجه قرارگرفته است؛ بنابراین لزوم انجام تحقیقات علمسنجی برای شناخت بهتر و سامانمند تر پژوهشهای این حوزه ضروری مینمایاند، در این راستا هدف از تحقیق پیشرو تحلیل و مصورسازی تولیدات علمی حوزه تاریخ اقتصادی ...
بیشتر
حوزه تاریخ اقتصادی شاخهای از علم تاریخ است که قبل از قرن بیستم کمتر مطالعه میشده ولی در سال-های اخیر از طرف پژوهشگران موردتوجه قرارگرفته است؛ بنابراین لزوم انجام تحقیقات علمسنجی برای شناخت بهتر و سامانمند تر پژوهشهای این حوزه ضروری مینمایاند، در این راستا هدف از تحقیق پیشرو تحلیل و مصورسازی تولیدات علمی حوزه تاریخ اقتصادی است. روش پژوهش از نوع علمسنجی است که با نرمافزارهای اکسل و وی.او.اس ویوور صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق 6514 مقاله علمی از پایگاه علمی ساینس دایرکت بین سالهای 1999 تا 2023 بود که استخراجشده و مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از واردکردن دادهها از پایگاه علمی به نرمافزار، با تکرار 8 بار، 418 گره، 11 خوشه و 3284 پیوند شناسایی شدند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که؛ روند انتشار مقالات صعودی است، در میان مجلات، کاوش در تاریخ اقتصادی و در میان کلمات رشد اقتصادی، تاریخ اقتصادی، نوآوری، نهادها، توسعه اقتصادی، رشد، سرمایه انسانی و مهاجرت ازنظر تکرار سرآمد هستند. مقولههای رشد اقتصادی، توسعه، موسسه، مقررات، سودمندی و چرخه کسبوکار موضوعاتی هستند که در عین محبوبیت فراوان، دیگر در این گرایش همچون دهه اخیر چندان موردتوجه نیستند و مقولههای سیاستهای پولی، انرژی، معدن کاری، منابع طبیعی، ظرفیت دولتی و کووید-19 جزو داغترین مقولات بودند.
علمی-پژوهشی
محمد سالار کسرایی؛ بهزاد اصغری
چکیده
برنامهریزی توسعه در ایران، از پیش از انقلاب اسلامی آغاز و با انقلاب اسلامی با هدف تحقق جامعة آرمانی اسلامی و تبدیل ایران به الگوی جهان اسلام ادامه پیدا کرد. اما علیرغم اجرای 6 برنامة توسعه پس از انقلاب اسلامی، همچنان چالشهای اساسی در مسیر توسعة ایران وجود داد و برنامههای توسعه نتوانسته است این چالشها را سامان دهد. پژوهش حاضر ...
بیشتر
برنامهریزی توسعه در ایران، از پیش از انقلاب اسلامی آغاز و با انقلاب اسلامی با هدف تحقق جامعة آرمانی اسلامی و تبدیل ایران به الگوی جهان اسلام ادامه پیدا کرد. اما علیرغم اجرای 6 برنامة توسعه پس از انقلاب اسلامی، همچنان چالشهای اساسی در مسیر توسعة ایران وجود داد و برنامههای توسعه نتوانسته است این چالشها را سامان دهد. پژوهش حاضر بهدنبال پاسخ بهچگونگی ساختیابی برنامههای توسعة اجراشده در ایران پس از انقلاب اسلامی و کارکرد آن در روند توسعة ایران است. در تبیین این مفهوم، رویکرد تحلیل برنامههای توسعه، جامعهشناسی تاریخی است. ازاینرو ساختیابی نظری و همچنین رویکرد کنشگران در قالببندی این مفهوم در سیر تاریخی بررسی شده است. به این معنا علاوه بر نقش کنشگران و ایدههای نظری در شکلیابی این برنامهها، به رخدادهای تاریخی که در مسیر برنامهها روی داده است، نیز توجه شده است. بر اساس مطالعة صورت گرفته، میتوان اشاره داشت که برنامههای توسعه پس از انقلاب، علاوه بر عدم استفاده از تجربة توسعه در عصر پهلوی و شکلیابی ذیل یک جهانبینی متفاوت، در سطح نظری و کنشگران نتوانست به اجماع دست پیدا کند و در بستر تاریخی نیز با رویدادهایی مانند تحریم و کمبود منابع ارزی، امکان شکلدهی گفتمان توسعه را نیافت.
علمی-پژوهشی
قاسم خرمی
چکیده
نخستین تکاپوی جدی برای صنعتی سازی ایران و دستیابی به تولیدات کارخانهای، از دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار ( (1275-1227 ه. ش) شروع شد، اما اقدامات انجام شده در این دوره، از قبیل اکتشاف و استخراج معادن، تاسیس واحدهای صنعتی نظامی و مدنی و نیز سرمایه گذاری های دولتی، خصوصی و خارجی، منجر به صنعتی شدن و یا افزایش سهم صنعت در اقتصاد کشور نگردید ...
بیشتر
نخستین تکاپوی جدی برای صنعتی سازی ایران و دستیابی به تولیدات کارخانهای، از دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار ( (1275-1227 ه. ش) شروع شد، اما اقدامات انجام شده در این دوره، از قبیل اکتشاف و استخراج معادن، تاسیس واحدهای صنعتی نظامی و مدنی و نیز سرمایه گذاری های دولتی، خصوصی و خارجی، منجر به صنعتی شدن و یا افزایش سهم صنعت در اقتصاد کشور نگردید و ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم، یعنی سرآغاز صنعتی شدن کشورها، صنعتی نشد. این مقاله، با روش کتابخانه ای و با رویکرد نهادی و بویژه استفاده از الگوی تحلیلی اقتصاد ملی فردریک لیست، شکست توسعه صنعتی در این دوره را از منظر نوع مناسبات حکومت و نیروهای تولیدی و بطور خاص زمینداران، تجار و صنعتگران، توضیح داده است. به این ترتیب که درک ناقص حکومت قاجار از ماهیت تحولات صنعتی جهان و عدم همراهی جامعه و نیروهای تولیدی در مسیرصنعتی سازی ایران، مانع از تقویت بنیه تولیدملی برای حمایت از رشد، رقابت و استمرار صنایع نوپای داخلی شد. چگونگی حمایت موثر از صنایع داخلی به منظور تقویت تولید ملی، هنوز هم از مسائل اساسی اقتصاد ایران به حساب می آید.
علمی-پژوهشی
سعیده تراب؛ حسن حضرتی؛ محسن سراج
چکیده
نقش مسئلۀ نفت در تعیین سرنوشت جنگ میان ایران و عراق بود که موجبات همکاریهای مشترک بیشتری را میان نیروی دریایی ارتش ایران و برخی نهادهای دریایی غیرنظامی چون سازمان بنادر و کشتیرانی، فراهم کرد؛ چراکه در غیاب برخی بنادر اصلی و اسکلههای مهم که در معرض حملات مستقیم عراق بود، ایجاد کانونهای جدید دریایی جهت ساماندهی به ورود و خروج کشتیهای ...
بیشتر
نقش مسئلۀ نفت در تعیین سرنوشت جنگ میان ایران و عراق بود که موجبات همکاریهای مشترک بیشتری را میان نیروی دریایی ارتش ایران و برخی نهادهای دریایی غیرنظامی چون سازمان بنادر و کشتیرانی، فراهم کرد؛ چراکه در غیاب برخی بنادر اصلی و اسکلههای مهم که در معرض حملات مستقیم عراق بود، ایجاد کانونهای جدید دریایی جهت ساماندهی به ورود و خروج کشتیهای ایرانی و تخلیه و بارگیری آنها، یک ضرورت بود. از آنجاکه سازمان بنادر و کشتیرانی مهارت و امکانات لازم را برای کمک به نیروهای مسلح و دریایی ایران داشت؛ برای تأمین نواحی عملیاتی و نیازهای پشتیبانی و تفکیک و مشخصسازی مسئولیت ارگانهای مختلف حاضر در منطقه، دستورالعملهایی صادر و قرار شد از تمام امکانات حملونقل دریایی برای اعزام و جابهجایی تجهیزات و نیروی انسانی موردنیاز منطقه استفاده شود. بهرغم اهمیت این همکاریها، تاکنون زوایای نقش تأثیرگذار سازمان بنادر و کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران در تأمین لجستیک دریایی بهخوبی معرفی و تشریح نشده است. پژوهش حاضر توصیف عمیق و گسترده نقش این نهاد دریایی غیرنظامی در طول جنگ است تا چگونگی تداوم تردد دریایی در خلیجفارس از طریق تغییر عملکرد سازمان بنادر و کشتیرانی تشریح شود. طی این بررسی نقش و عملکرد سازمان بنادر به عنوان یک سازمان اثربخش، که مبتنی برتغییرات ساختاری و رفتار اقتضایی آن بود، بازخوانی شده است. واژگان کلیدی: جنگ ایران و عراق، سازمان بنادر و کشتیرانی، لجستیک دریایی، زنجیرۀ تأمین، رفتار اقتضائی
علمی-پژوهشی
مهدی احمدی
چکیده
از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم میلادی نیروی کار ایرانی در قفقاز تجربههای زیسته متفاوت از آنچه که در ایران داشت، پشت سر گذاشت که یکی از مهمترین این تجربهها در زمینه نوع اشتغال، ساعات کار و دستمزد آنان اتفاق افتاد. براین اساس هدف مقاله حاضر واکاوی تجربه زیسته این افراد در زمینههای یاد شده است. لذا تلاش شده تا با رویکرد تاریخ ...
بیشتر
از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم میلادی نیروی کار ایرانی در قفقاز تجربههای زیسته متفاوت از آنچه که در ایران داشت، پشت سر گذاشت که یکی از مهمترین این تجربهها در زمینه نوع اشتغال، ساعات کار و دستمزد آنان اتفاق افتاد. براین اساس هدف مقاله حاضر واکاوی تجربه زیسته این افراد در زمینههای یاد شده است. لذا تلاش شده تا با رویکرد تاریخ از پایین و الهامگیری از روششناسی «ادوارد پالمر تامپسون» به این پرسش پاسخ داده شود که نیروی کار ایرانی در قفقاز در سپهرهای حیات اجتماعی؛ یعنی اشتغال، ساعات کار و دستمزد چه تجربهای پشت سر گذاشت و این تجربه چه نسبتی با هستی طبقاتی آنان داشت؟ نتیجه مطالعات که مبتنی بر گردآوری دادهها از منابع آرشیوی است، نشان میدهد: هستی طبقاتی مهاجران ایرانی با تجربه زیسته آنان در یک رابطه علت و معلولی قرار داشت؛ یعنی نیروی کار ایرانی به علت نوع هستی طبقاتی (عدم برخورداری از سرمایه مادی، ابزار تولید و دانش و مهارت) که داشتند، بیشتر در صنعت نفت، معادن، کشاورزی، اسکلهها و غیره به عنوان کارگر بیش از 12 ساعت کار میکردند اما به لحاظ دریافتی مالی در پایینترین سطح قرار داشتند. بدین صورت که با توجه به نوع کاری که انجام میدادند میانگین بین 12 تا 21 روبل دریافت میکردند که مقداری از آن بابت جریمه و رشوه کم میشد.
علمی-پژوهشی
اشکان غلامی؛ عبدالرفیع رحیمی
چکیده
اصفهان به واسطه موقعیت جغرافیایی – راهبردی و همچنین استعدادهای طبیعی، از همان قرون اولیه و خاصه در مقطع زمانی مورد اشاره، مورد توجه کانون های قدرت قرار داشت. پژوهش حاضر در صدد است که با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر منابع تاریخی - جغرافیایی به این پرسش پاسخ دهد که تاثیر سیاست های اقتصادی – مذهبی آل بویه و سلاجقه بر اقتصاد ...
بیشتر
اصفهان به واسطه موقعیت جغرافیایی – راهبردی و همچنین استعدادهای طبیعی، از همان قرون اولیه و خاصه در مقطع زمانی مورد اشاره، مورد توجه کانون های قدرت قرار داشت. پژوهش حاضر در صدد است که با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر منابع تاریخی - جغرافیایی به این پرسش پاسخ دهد که تاثیر سیاست های اقتصادی – مذهبی آل بویه و سلاجقه بر اقتصاد اصفهان (مطالعه موردی صادرات) چگونه بوده و چه نقاط اشتراک و افتراقی بین این دو دوره وجود داشته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دوره نخست حکومت، با وجود وقوع حوادث مختلف مخرب، به واسطه شم اقتصادی نخستین امیران این دو سلسله، برنامه های برای بهبود وضعیت اقتصادی این سرزمین پیاده شد. در دوره اوج قدرت، امیران آل بویه با اجرای اقداماتی زیرساخت های لازم برای رونق صادرات اصفهان را فراهم کردند اما در ایام سلاجقه به واسطه مباحث مختلف اقتصاد اصفهان از برخی جوانب صدمه دید. در دوره انحطاط سیاسی آل بویه، برخی حاکمان بویه توجه خاصی برای حفظ منافع گروه های مختلف اقتصادی از خود نشان دادند. بعد از مرگ سلطان محمد سلجوقی، وقوع حوادث مختلف، موجب افول حیات اقتصادی اصفهان گشت. در ایام فروپاشی سیاسی هر دو سلسله، اصفهان صحنه درگیری های متعدد قرار داشته و اوضاع اقتصادی این سرزمین به شدت دچار بحران شده و جریان صادرات آن قطع گشت
علمی-پژوهشی
اعظم ریاحی
چکیده
مهاجرت یکی از پدیدههای جمعیتی دارای اهمیت از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی است که چه در درون مرزهای یک کشور صورت پذیرد و چه برونمرزی باشد، پیامدهای مثبت و منفی کوتاهمدت و بلندمدت بر ابعاد گوناگون ساختاری جامعه مهاجرفرست و مهاجرپذیر دارد. جامعه ایران در دوره پهلوی اول نیز به شکل گستردهای با انواع مهاجرت روبرو بود و سیاستهای دولت ...
بیشتر
مهاجرت یکی از پدیدههای جمعیتی دارای اهمیت از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی است که چه در درون مرزهای یک کشور صورت پذیرد و چه برونمرزی باشد، پیامدهای مثبت و منفی کوتاهمدت و بلندمدت بر ابعاد گوناگون ساختاری جامعه مهاجرفرست و مهاجرپذیر دارد. جامعه ایران در دوره پهلوی اول نیز به شکل گستردهای با انواع مهاجرت روبرو بود و سیاستهای دولت در روند مهاجرتها و پیامدهای آن تاثیر شایان توجهی داشت. مرزهای شرقی ایران به سبب موقعیت ویژه جغرافیایی (بهعنوان منطقهای مرزی) و جایگاه اقتصادی (مسیر تجاری ابریشم)، نقش مهمی در نظام مهاجرت برونمرزی ایران داشته و پذیرای اقوام ساکن در کشورهای همسایه (هزارة افغانستان، سیکها و پشتوها از هند و پاکستان) بود. افزونبر مهاجرپذیری مرزهای شرقی در این دوره، مهاجرت گروهی از ساکنان مرزی ایران در این منطقه به آن سوی مرزها نیز شایان توجه است. اسناد موجود بیانگر مهاجرت (اجباری و اختیاری) گسترده مردمان ساکن در منطقه مرزی زورآباد در دوره پهلوی اول است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیل و ضمن بررسی منابع اسنادی و کتابخانه ای موجود درصد است تا ضمن پرداختن به شرایط مزارع و املاک منطقه بعد از مهاجرت ساکنان بومی، اقدامات دولت برای اداره املاک و زمینهای زراعی را تحلیل و بررسی کند. دادههای موجود بیانگر آن است که مهاجرت (اجباری و اختیاری) ساکنان بومی منطقه در پی حادثه زورآباد سبب تخلیه روستاها و مزارع از نیروی انسانی شد. با توجه به موقعیت جغرافیایی آن، بهعنوان منطقهای مرزی که از سالیان قبل با کشور همسایه بر سر خط مرزی اختلاف وجود داشت، حفظ جمعیت انسانی و همچنین کشاورزی منطقه جهت تثبیت حاکمیت سیاسی ایران بر منطقه ضروری بود. از اینرو دولت سعی کرد با اقدامات حمایتی از جمله جایگزینی عشایر خاوری (افغانهای بربری)، اجاره املاک ضبط شده و.. این مساله را حل کند؛ اما بیانگیزیگی نیروی کار و در نتیجه سکونت کوتاهمدت در املاک این منطقه و مهاجرت به سایر مناطق سبب بینتیجهماندن اقدامات دولت شد. سرانجام دولت سعی کرد با اجارهدادن املاک به شرکتهای فلاحتی و همچنین رفع مشکلات حقوقی مالکیت املاک، شرایط منطقه را سامان دهد.