شناسنامه علمی شماره
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1392، صفحه 1-1
چکیده
پژوهشنامة تاریخ اجتماعی و اقتصادی
دوفصلنامة علمی ـ ترویجی
سال دوم، شمارة اول، بهار و تابستان 1392
صاحبامتیاز: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
مدیرمسئول و سردبیر: شهرام یوسفیفر
مدیر اجرایی: اعظم ریاحی
هیئت تحریریه
احمد هزاوه بادکوبه
دانشیار تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه تهران
صفورا ...
بیشتر
پژوهشنامة تاریخ اجتماعی و اقتصادی
دوفصلنامة علمی ـ ترویجی
سال دوم، شمارة اول، بهار و تابستان 1392
صاحبامتیاز: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
مدیرمسئول و سردبیر: شهرام یوسفیفر
مدیر اجرایی: اعظم ریاحی
هیئت تحریریه
احمد هزاوه بادکوبه
دانشیار تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه تهران
صفورا برومند
استادیار تاریخ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ناصر تکمیلهمایون
استاد علوم اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سید احمدرضا خضری
استاد تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه تهران
سیدرحیم ربانیزاده
استادیار تاریخ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ابوالحسن فیاض انوش
استادیار تاریخ، دانشگاه اصفهان
محمد علی کاظمبیگی
دانشیار تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه تهران
بیوک محمدی
دانشیار علوم اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
مریم معزی
استادیار تاریخ، دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر تولید: رضا حسینی
ویراستار: اکرم نوری
نسخهپرداز: شایا شهوق
صفحهآرا: الهام صابری امیری
طراح جلد: مجید اکبری کلی
چاپخانه: پردیس دانش، تیراژ: 500 نسخه، بها: 12000تومان
نشانی: تهران، بزرگراه کردستان، خیابان ایرانشناسی، صندوق پستی 6419 - 14155
تلفکس:88612870 ، پست الکترونیک: eco.socialhistory@ihcs.ac.ir
پایگاه اینترنتی: http://economichistory.ihcs.ac.ir
این نشریه حاصل فعالیت علمی مشترک پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و انجمن ایرانی تاریخ است و به استناد نامة شمارة 77660/3 مورخ 10/4/1391کمیسیون بررسی نشریات علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، از شمارة اول بهار و تابستان 1391، رتبة علمی ـ ترویجی دریافت کرده است.
این نشریه در مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فناوری به نشانیwww.ricest.ac.ir و در پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی به نشانی www.sid.ir نمایه میشود.
علمی-ترویجی
حسین آبادیان
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1392، صفحه 1-17
چکیده
این مقاله روابط اقتصادی ایران و آلمان را از منظری نوین بررسی میکند. مقالة حاضر، تلاش میکند با اتکا به نظریهای در اقتصاد سیاسی که برجستهترین نمایندة آن پل سوئیزی است، ماهیت روابط اقتصادی آلمان را با ایران به بحث گذارد. این نظریه عبارت است از نظریة تجدید تقسیم مناطق نفوذ قدرتهای سرمایهداری در کشورهای همجوار ...
بیشتر
این مقاله روابط اقتصادی ایران و آلمان را از منظری نوین بررسی میکند. مقالة حاضر، تلاش میکند با اتکا به نظریهای در اقتصاد سیاسی که برجستهترین نمایندة آن پل سوئیزی است، ماهیت روابط اقتصادی آلمان را با ایران به بحث گذارد. این نظریه عبارت است از نظریة تجدید تقسیم مناطق نفوذ قدرتهای سرمایهداری در کشورهای همجوار که نهایتاً به جنگ منجر میشود. بنابراین، فرضیة اصلی مقالة حاضر این است که آلمان از دورة بیسمارک به بعد، به قدرتی اقتصادی در عرصة جهانی مبدل شده بود. این قدرت در شرایطی که کشورهای استعماری، اغلب نقاط جهان را در دستان خود گرفته بودند، تلاش میکرد بازاری مناسب برای کالاهای خود بیابد و به منبعی قابل اعتماد از مواد خام دست پیدا کند. یکی از این کشورها ایران بود. آلمان از دورة بیسمارک به بعد، تلاش کرد جاپایی در ایران باز کند؛ این تلاش با فراز و نشیبهای فراوانی روبهرو بود و تا تحولات شهریور بیست، تداوم یافت. در ادامة این رقابتها، دو جنگ بزرگ جهانی هم شکل گرفت که ماهیت آن به بازتعریف نقش قدرتهای بزرگ اقتصادی در مناطق گوناگون جهان مربوط میشود.
علمی-ترویجی
سعید امانپور؛ رضا احمدی؛ سجاد منفرد؛ ذبیح الله ترابی
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1392، صفحه 19-50
چکیده
بر اساس اطلاعات بهدستآمده از نتایج سرشماریهای اخیر در استان خوزستان، شهر اهواز نسبت به دیگر شهرهای این استان برتری و حاکمیت مطلقی را داراست. هدف کلی این پژوهش ارزیابی وضعیت نخستشهری در کانونهای شهری استان خوزستان در طی سالهای 1335 تا 1390 است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش مطالعة توصیفی ـ تحلیلی است. برای جمعآوری ...
بیشتر
بر اساس اطلاعات بهدستآمده از نتایج سرشماریهای اخیر در استان خوزستان، شهر اهواز نسبت به دیگر شهرهای این استان برتری و حاکمیت مطلقی را داراست. هدف کلی این پژوهش ارزیابی وضعیت نخستشهری در کانونهای شهری استان خوزستان در طی سالهای 1335 تا 1390 است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش مطالعة توصیفی ـ تحلیلی است. برای جمعآوری اطلاعات، ضمن مطالعۀ آثار کتابخانهای و استفاده از آمارنامهها (سالنامۀ آماری و سرشماری نفوس و مسکن در همۀ دورههای سرشماری)، از بانکهای اطلاعاتی واقع در استانداری نیز استفاده شده است. در ادامه، با بررسی اطلاعات و همچنین تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از نرمافزار Excel، در تبیین مناسب دادهها تلاش شده است. برای پیبردن به وضعیت نخستشهری در استان خوزستان، از مدلهای مرتبه- اندازه و مدلهای رایج نخستشهری شامل شاخصهای نخستشهر، دو شهر، کینزبرگ، موما و الوصابی و مهتا استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشانمیدهد توزیع فضایی جمعیت در سطح شبکۀ شهری استان خوزستان در طی این سالها به سمت تمرکز بیشتر در شهر اهواز و کاهش جمعیت در دیگر شهرهای متوسط و کوچک استان در حرکت بوده است. سرانجام، با توجه به ارزیابیهای صورتگرفته از وضعیت نخستشهری در استان خوزستان، برای بهبود وضعیت، نسبت به ارائۀ راهکارهای مناسب تلاش شده است.
علمی-ترویجی
علیاکبر تشکری بافقی
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1392، صفحه 51-65
چکیده
با تأسیس سلسلة صفوی، اتحاد سیاسی کشور و رونق تجارت و امنیت جادهها، بازرگانی و تا حدی صنایع پیشهوری بهویژه در ربع اوایل قرن یازدهم گسترش یافت. همگام با حمایت سلاطین از منسوجات پارچهای، این صنعت بهتدریج به اوج اعتلای خود در تاریخ ایران نایل گردید. در این میان، یزد که قدمتش در بافت انواع پارچههای مرغوب، به روزگاران ...
بیشتر
با تأسیس سلسلة صفوی، اتحاد سیاسی کشور و رونق تجارت و امنیت جادهها، بازرگانی و تا حدی صنایع پیشهوری بهویژه در ربع اوایل قرن یازدهم گسترش یافت. همگام با حمایت سلاطین از منسوجات پارچهای، این صنعت بهتدریج به اوج اعتلای خود در تاریخ ایران نایل گردید. در این میان، یزد که قدمتش در بافت انواع پارچههای مرغوب، به روزگاران اولیة اسلامی میرسید و از دورۀ ایلخانان به بعد، نام آن در کنار چند مرکز مهم پارچهبافی ایران شهرت یافته بود، به چنان جایگاهی رسید که مأموری با عنوان کِرکِیراق، مسئول تهیة پارچههای مورد نیاز دربار از این شهر شد. حمایت حکومت مرکزی از کارگاههای نساجی موجب رونق اشتغال در صنعت نساجی شد و طراح برجستهای همچون غیاثالدین یزدی که در تاریخ نساجی ایران بدیل نداشت، ظهور یافت که با عزیمت به اصفهان و ریاست بر کارگاههای سلطنتی بهعنوان برجستهترین طراح پارچه در تاریخ نساجی ایران شهرت یافت. در عصر صفوی دو ابتکار فنی در طراحی و بافت پارچۀ چندتایی و مخمل رخ داد که وی پرچمدار و برجستهترین استاد هر دوی آنها بود.
علمی-ترویجی
حمید حاجیانپور؛ هادی پیروزان
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1392، صفحه 67-88
چکیده
سلسلۀ صوفیانۀ قادری بعد از تأسیس در نیمۀ دوم قرن ششم هجری، از معروفترین طرایق صوفیانه شد و فضای اجتماعیِ بخش قابلتوجهی از جامعه را تحتتأثیر آموزههای اجتماعی ـ فرهنگی خود قرار داد. روند رو به گسترش این طریقت در ابعاد اجتماعی، تا قرن نهم هجری در ایران و حتی کشورهایی چون هند ادامه یافت؛ اما، با ترویج مذهب تشیع در ایران روند ...
بیشتر
سلسلۀ صوفیانۀ قادری بعد از تأسیس در نیمۀ دوم قرن ششم هجری، از معروفترین طرایق صوفیانه شد و فضای اجتماعیِ بخش قابلتوجهی از جامعه را تحتتأثیر آموزههای اجتماعی ـ فرهنگی خود قرار داد. روند رو به گسترش این طریقت در ابعاد اجتماعی، تا قرن نهم هجری در ایران و حتی کشورهایی چون هند ادامه یافت؛ اما، با ترویج مذهب تشیع در ایران روند محوشدن این طریقت از ساختار اجتماعی و فرهنگی رقم خورد.
در مقالة حاضر ابعاد نفوذ اجتماعی این سلسلۀ صوفیانه بر جامعه بررسی میشود و همچنین به این مسئله پرداخته میشود که چرا و تحت چه شرایطی از قرن نهم هجری تا عصر صفوی، این سلسلۀ صوفیانه جایگاه اجتماعی خود را در جامعۀ ایران ازدستداد؟ در این مقاله با روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر منابع اصلی و طریقتی، به بررسی موضوع پرداخته و تلاش شده است یافتههای نوین ارائه دهد.
بر اساس یافتههای تحقیق، این سلسله در طول حیات خویش سه دورۀ متمایز از یکدیگر را تا پایان عصر صفوی، به منظور حفظ نفوذ اجتماعی خویش در جامعه از سرگذراند. در دورۀ نخست (از بدو شکلگیری تا پیش از تهاجم مغول) ، سلسلۀ قادریه با تأکید بیشتر بر جنبۀ فقاهتی، توانست در جامعه، به ویژه نزد اصناف، جایگاه ویژهای بهدستآورد. در دورۀ دوم پس از تهاجم مغول، سلسلۀ قادریه تغییراتی در مشی طریقتی، با تأکید بیشتر بر جنبۀ صوفیانه ایجاد کرد، دورۀ سوم (از قرن نهم هجری به بعد) که همزمان با مطرحشدن تشیع و فرقههای منجیگرا بود، قادریه رفتهرفته پایگاه اجتماعی خود را ازدستداد و با اعمال سیاستهای ضد تسنن و تصوف صفوی کاملاً محو شد.
علمی-ترویجی
علیرضا ملائی توانی
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1392، صفحه 89-110
چکیده
ارزیابی تطبیقی یکی از روشهای مهم در پژوهشهای تاریخی است که در پرتو آن ابعاد گوناگونی از پدیدهای تاریخی آشکار میگردد و امکان شناخت بهتر فراهم میآید. بر همین اساس، مقالۀ حاضر میکوشد پارهای از همسانیهای نظری و عملی دو شخصیت روحانی عهد مشروطه یعنی شیخ ابراهیم زنجانی و یحیی دولتآبادی را با روش تطبیقی مورد بررسی ...
بیشتر
ارزیابی تطبیقی یکی از روشهای مهم در پژوهشهای تاریخی است که در پرتو آن ابعاد گوناگونی از پدیدهای تاریخی آشکار میگردد و امکان شناخت بهتر فراهم میآید. بر همین اساس، مقالۀ حاضر میکوشد پارهای از همسانیهای نظری و عملی دو شخصیت روحانی عهد مشروطه یعنی شیخ ابراهیم زنجانی و یحیی دولتآبادی را با روش تطبیقی مورد بررسی قرار دهد. بنابراین، شناخت این همسانیها مسئلۀ اصلی این مقاله است.
دقت در متن اندیشه و عملِ این دو روحانی نشاندهندۀ وجود انبوهی از همسانیهاست که با مقایسۀ آنها میتوان هم جنبههای ناشناختهتر اندیشه و عمل آنها را برجسته ساخت و هم روند تحول فکری آنها را به سوی اندیشههای متفاوت تبیین نمود. آن دو روحانی در یک دورۀ زمانی متولد شدند، اما با وجود پایگاه طبقاتی متفاوتشان، تحصیلات دینی مشابهی کردند؛ هر دو به محافل روشفکری راه یافتند؛ هر دو به صف مشروطهخواهان پیوستند؛ دغدغههای یکسانی پیدا کردند؛ به فعالیتهای مشابهی دست یازیدند؛ آثار مشابهی نوشتند؛ هر دو در سلک روحانیان نواندیش و مدافع تعلیم و تربیت نوین درآمدند و به نقد وجوهی از رویههای رایج پرداختند. این مسائل بیانگر تأثیر فضا و شرایط آن عصر بر شکلگیری و تکوین شخصیت فکری و سیاسی آنان است.
علمی-ترویجی
شهرام یوسفیفر؛ بهزاد اصغری
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1392، صفحه 111-136
چکیده
سلجوقیان که نظام قبیلهای داشتند و از رسوم و سنتهای قبیلهای پیروی میکردند، در آغاز در امور نظامی نیز ساخت قبیلهای داشتند. سلاجقه در جایگاه جدید خود در مقام حاکمان قلمروی وسیع مجبور به استفاده از عناصر و امرای نظامی از دیگر قومها بودند که این امر به اختلاط قومی در داخل سپاه ثابتی منجر میشد که بنا به نیازها و ضرورتها ...
بیشتر
سلجوقیان که نظام قبیلهای داشتند و از رسوم و سنتهای قبیلهای پیروی میکردند، در آغاز در امور نظامی نیز ساخت قبیلهای داشتند. سلاجقه در جایگاه جدید خود در مقام حاکمان قلمروی وسیع مجبور به استفاده از عناصر و امرای نظامی از دیگر قومها بودند که این امر به اختلاط قومی در داخل سپاه ثابتی منجر میشد که بنا به نیازها و ضرورتها تشکیل داده بودند. روند سازماندهی عناصر نظامی در بافت سپاه سلجوقیان و به دنبال آن جایگیری این عناصر در ساختارهای سیاسی و اداری، به حضور آنان در عرصههای اجتماعی و اقتصادی جدید منتهی میشد و پایگاه سیاسی و اجتماعی را برای امرا در پی داشت. جاییابی در این ساختارها و عرصهها موجب جهتیابیها و جهتگیریهایی به منظور کسب حداکثر منافع میشد. نوشتار حاضر درصدد بررسی تأثیر پایگاه اجتماعی و سیاسی کسبشده در حکومت سلجوقی از سوی امرای نظامی در گرایش مرکزگرایی یا مرکزگریزی آنهاست. به همین منظور ابتدا به شناسایی پایگاه امرای نظامی پرداخته شده است که جاییابی امرای نظامی با پایگاههای قومی مختلف چون ترکمن، ترک، عرب، و ایرانی را در گروهبندیهای موجود از امرای نظامی در ساختار حکومت شامل امرای اقطاعدار، امرای درباری، و امرای سرگردان نشان میدهد. قرارگرفتن در این گروهبندیها پایگاهی سیاسی برای این عناصر قدرت درپی داشت که خود پایگاه اجتماعی را موجب میشد. قرارگرفتن امرای نظامی در این چهارچوبها گرایشهایی را همچون مرکزگرایی و مرکزگریزی درپی داشت که در روند سیاسی و اجتماعی جامعه نیز مؤثر بود. با قدرتگیری امرای نظامی در این چهارچوبها و شکلگیری ارتباطهای اجتماعی با جامعۀ تحت تسلطشان، حوزههای مستقل قدرت شکل میگرفت که حکومت سلجوقی را دچار ضعف و زمینۀ ازهم پاشیدگی سلجوقیان را فراهم میکرد.