تحقیقات تاریخ اقتصادی ایران

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری تاریخ، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ابهر، ابهر، ایران

2 استاد گروه تاریخ، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.

3 استادیار گروه تاریخ. دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ابهر. ابهر. ایران.

4 استادیار گروه تاریخ، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ابهر، ابهر، ایران

چکیده

ساسانیان، در آغاز سده سوم میلادی از استان پارس، زادگاه هخامنشیان، برخاستند و حکومتی را بنا نهادند که در آن روحانیون زردشتی و خاندان های نژاده جایگاه ویژه ای داشتند. در تاریخ ساسانیان به ویژه هنگامی که پادشاه ضعیف بود،روحانیون زردشتی و بزرگان و اشراف نفوذ و قدرت بیشتری در دستگاه دولت به دست می آوردند و البته گهگاه با همدیگر ستیزه هایی نیز داشتند. برای شناخت تاریخ ساسانیان، ناگزیر باید جایگاه این گروهها و روابط آن‌ها با خاندان ساسانی مورد توجه قرار گیرد، چنانکه حتی سقوط ساسانیان را نیز می‌بایست از این زاویه نگریست. یکی از خاندان‌ها یا خانواده‌های نژاده‌ای که اعضاء برجسته آن در برهه‌ای از تاریخ ساسانیان، نفوذ سیاسی و حتی اقتصادی و دینی بسیار زیادی یافتند، خانواده مهرنرسه وزیر بزرگ دوره چند تن از پادشاهان ساسانی بود. در این پژوهش،تلاش خواهد شد تا جایگاه یکی از خانواده‌های نژاده دوره ساسانیان،یعنی خانواده مهرنرسه را در تاریخ تحولات سیاسی، دینی و اقتصادی روزگار فرمانروایی یزگرد یکم، بهرام پنجم و یزگرد دوم مورد مطالعه قرار گیرد تا چشم انداز روشن‌تری از تاریخ ساسانیان در این دوره زمانی به دست آوریم.

کلیدواژه‌ها

Extended Abstract

The political, religious and economic position of the Mehrnarseh family in the Sassanid government

At the beginning of the third century AD, the Sasanians arose from the province of Pars, the birthplace of the Achaemenids, and established a government in which the Zoroastrian clergy and Nejadeh families had a special position. In the Sasanian history, especially when the king was weak, Zoroastrian priests and elders and nobles gained more influence and power in the government system, and of course they occasionally had conflicts with each other. In order to understand the history of the Sassanids, the position of these groups and their relationship with the Sassanid family must be considered, as even the fall of the Sassanids should be viewed from this perspective. One of the clans or clan families whose prominent members gained a lot of political and even economic and religious influence in a period of Sassanid history was the family of Mehrnarseh, the great minister during the period of several Sassanid kings. In this research, in order to have a clearer vision of the history of the Sassanids in this period of time, an attempt will be made to study the position of one of the noble families of the Sassanid period, that is, the Mehrnarse family, in the history of political, religious and economic developments during the reigns of Yazgerd I, Bahram V and Yazgerd II. Mehnarse, who was a fanatical Zoroastrian and of course a great minister in the Sassanid government, throughout his career continuously tried to pursue religious ambitions and aspirations in line with his political and administrative activities, and in this regard, he made many efforts both inside and outside the country. In order to achieve these goals as reliably as possible and to increase the power of himself and his family, by taking advantage of his position in the Sasanian political system, he recruited three of his children in key positions and in this way he was able to provide a strong position for himself and his family and used this power to spread his Zoroastrian ideals. Despite all this, and despite many efforts made by Mehrnarse, he and his sons were never allowed to make decisions without consulting the king in government issues, especially religious issues, which were mostly aimed at spreading the Zoroastrian religion throughout the country and outside the borders, but their policies and decision had always been a function of the macro policy of the government headed by the king. Therefore, both during the period of religious tolerance of Yazdgerd I with the Christian and Jewish religious minorities and during the period when Yazdgerd II gave up the policy of Zoroastrianization of Armenia, despite his religious passion and prejudice, he was bound to be subject to the king's policy. In other words, regarding the service of Mehnarse and his family, as it appears from the evidence and historical sources, the power and authority was heavy towards the kings, and it was the king who determined the level of involvement and influence of his agents in the structure of the government. In order to protect their ancestral religion, the Mehnarese family, who were from the clerical class, had various activities and services. Especially, as Christensen believes, Mehrnarse’s prejudice and zeal for Zoroastrian religion showed itself not only in hostility towards other religions; rather, it also showed itself in development and agriculture, which is the subject of Zoroastrian rules. Appointment as the great minister was the most important political position of the Mehnarese family in the Sassanid bureaucracy, and with such a position, Mehnerese was the counterpart of great men such as Abrasam during the period of Ardeshir Babkan, Khosrow Yazdgerd during the period of Yazdgerd I, and Soren Pahlu during the period of Bahram V. Most of the activities and plans of Mehrnarse and his family had a religious aspect and were rooted in their religious fanaticism and passion. Because of this religious passion of Mehnares, the Christian writers hated him.The chairmanship of the important court of Kharaj was also one of the other government positions held by the Mehrnarse family. Majeshens, the son of Mehnarse, had received this position from Bahram V/Gor and had the title of "Rastrai and Shanslan" or "Vastriushan Salar". In this position, he managed the affairs of the tribute court and the collected taxes of the whole country, so it is clear that he had a lot of influence and power in the Sasanian government. Mehrnarse and his sons were always obedient to the Sassanid king, and their power and influence was placed in the framework of the Sassanid authority, and it is probably because of the good relations of the Mehrnarse family with the Sassanid kings that he is mentioned well in the Sassanid-Islamic sources.

Key words: Sassanid ruling families, Mehranrese, Yazdgerd I, Bahram V, Yazgerd II.

آسموسن. ی. پ (1373). «مسیحیان در ایران»، تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانی (جلد سوم ـ قسمت دوّم)، پژوهش دانشگاه کیمبریج، گردآورنده احسان یارشاطر، ترجمۀ حسن انوشه، تهران: مؤسسۀ انتشاراتی امیرکبیر، ص365-395.
ابن اثیر، عزالدین (1374). تاریخ کامل، جلد دوم، برگردان دکتر سید محمد حسین روحانی، تهران: نشر اساطیر، چاپ دوم.
ابن‌بلخی (1343). فارسنامه، به کوشش بهروزی، شیراز: انتشارات اتحادیه مطبوعاتی فارس.
ابن خلدون (1375). مقدمه ابن خلدون، جلد اول، ترجمۀ محمد پروین گنابادی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
اعتمادالسلطنه، محمد حسن خان (1314 ق). تاریخ سلاطین ساسانی، جلد 1، تهران: چاپ سنگی.
الجاحظ، ابوعثمان عمر بن بحر (1343). التاج: آیین کشورداری در ایران و اسلام، ترجمۀ محمدعلی خلیلی، تهران: نشر پیک.
الجهشیاری، ابوعبدالله محمدبن عبدوس (1348). الوزرا والکتاب، ترجمۀ ابوالفضل طباطبائی، تهران: چاپ تابان.
امامی شوشتری، محمدعلی (1350). تاریخ شهریاری، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و هنر.
اینوسترانتسف، کنتسانتین (1351). تحقیقاتی درباره ساسانیان، ترجمۀ کاظم کاظم‌زاده، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
بلاذری، احمد بن یحیی (1364). فتوح‌البلدان، ترجمۀ آذرتاش آذرنوش، تهران: سروش.
بلعمی، ابومحمد بن محمد (1380). تاریخ بلعمی، به کوشش محمد پروین گنابادی، به تصحیح محمد تقی بهار (ملک‌الشعرا)، تهران: انتشارات زوّار، چاپ اول.
بهرامان، فرخ‌مرد (1391). مادیان هزاردادستان (هزاررأی حقوقی)،پژوهش سعیدعریان، تهران: علمی.
پروکوپیوس (1393). جنگ‌های ایران وروم، ترجمۀ محمدسعیدی، تهران: ققنوس.
پورداود، ابراهیم، (1387). یسنا، ج2، تهران: انتشارات اساطیر.
پورداود، ابراهیم، (1387). یشت‌ها، ج2، تهران: انتشارات اساطیر.
پیرنیا، حسن (1388). ایران باستان ج3، تهران: نامک.
تئوفیلاکت سیموکاتا (1397)، تاریخ، ترجمۀ محمود فاضلی‌بیرجندی، تهران: کتاب سده.
ثعالبی نیشابوری عبدالملک بن محمد بن اسماعیل (1368). تاریخ ثعالبی (غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم)، ترجمۀ ز. تنبرگ، دیباچه مجتبی مینوی، ترجمۀ محمد فضائلی، تهران: نشر نقره.
جاحظ ابو عثمان عمرو بن بحر جاحظ (1363). التاج: آیین کشورداری در ایران و اسلام، ترجمۀ حبیب الله نوبخت، تهران: چاپ تابان.
جلیلیان، شهرام (1396). تاریخ تحولات سیاسی ساسانیان، تهران: سمت، پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی، چاپ اول.
حقیقت، عبدالرفیع (1374). وزیران ایرانی از بزرگمهر تا امیرکبیر: دو هزار سال وزارت، تهران: کومش، چاپ اول.
خدادایان، اردشیر (1386). تاریخ ایران باستان، جلد دوم: اشکانیان و ساسانیان، تهران: نشر سخن، چاپ دوم.
خواجه نظام‌الملک، (1398). سیرالملوک (سیاست‌نامه). به‌اهتمام هیوبرث دارک، تهران : انتشارات علمی و فرهنگی
خوارزمی، ابوعبدالله محمد بن یوسف (1362). مفاتیح العلوم، ترجمۀ حسین خدیوجم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم.
دریایی، تورج (1383). ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﻲﺳﺎﺳﺎﻧﻲ،ﺗﺮﺟﻤﺔ ﻣﺮﺗﻀﻲﺛﺎﻗﺐﻓﺮ،ﺗﻬﺮان: ﻗﻘﻨﻮس.
ذوالنوری، سید فرزاد؛ پروانه، فرهاد «طبقات اجتماعی ایران باستان (با تکیه بر عصر ساسانی)»، تاریخنامه خوارزمی، سال ششم، شماره بیست و سوم، پاییز 1397، صص 39- 21.
رجبی، پرویز (1382). هزاره‌های گمشده، ج5، تهران: نشر توس.
زرین‌کوب عبدالحسین، زرین‌کوب، روزبه (1379). تاریخ ایران باستان، تهران: انتشارات سمت
زرین‌کوب، عبدالحسین (1378). روزگاران: تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی، ج 3-1، تهران: سخن، چاپ دوم.
سامی، علی (1342). تمدن ساسانی، ج1، شیراز: دانشگاه شیراز.
سرافراز، علی اکبر؛ فیروزمندی، بهمن (1393). باستان‌شناسی و هنر دوران تاریخی ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی، تهران: مارلیک، چاپ هشتم.
شهبازی، شاپور (1383). تاریخ ساسانیان: ترجمۀ بخش ساسانیان از کتاب تاریخ طبری و مقایسه آن با تاریخ بلعمی، تهران: مرکزنشردانشگاهی.
طبری، محمد بن جریر (1352) تاریخ طبری: تاریخ الرسل و الملوک، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، ج2: تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، چاپ اول.
فرای، ریچارد ن. (1363). عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران: سروش، چاپ دوم.
کارنامه‌ی اردشیر بابکان (1369).ترجمۀ قاسم هاشمی‌نژاد، تهران: ناشر مرکز، چاپ اول.
کریستن سن،آرتور (1375). ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی، تهران: دنیای کتاب.
گریشمن، رومن (1344). ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ محمد معین، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
گیلانی، نجم‌الدین (1394). «تأملی بر جامعۀ طبقاتی عصر ساسانی و تداوم آن در قرون اولیۀ اسلامی (با تأکید بر خاندان بختیشوع)»، پژوهشنامۀ تاریخ اجتماعی و اقتصادی، سال چهارم، شمارۀ اول، بهار و تابستان 1394، ص67-82.
لوکونین، ولادیمیر گریگوریچ (1350). تمدن ایران ساسانی، ترجمۀ عنایت الله رضا، تهران: بنگاه ترجمه و شر کتاب.
م. م. دیاکونوف (1346). تاریخترجمۀ ایران باستان، ترجمۀ روحی ارباب، تهران: بنگاه ترجمۀ و نشر کتاب.
مسعودی،علی بن حسین (1344). مروج‌الذهب و معادن الجواهر، جلد1، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
مسکویه رازی، ابوعلی (1369). تجارب الامم، ج1، ترجمۀ ابوالقاسم امامی، تهران: انتشارات سروش، چاپ اول.
مشکور، محمد جواد (1363).ایران در عهد باستان: در تاریخ اقوام و پادشاهان پیش از اسلام، تهران: انتشارات اشرفی، چاپ چهارم.
نامه تنسر (1366). تاریخ سیاسی ساسانیان، ج2، تهران: انتشارات دنیای کتاب، چاپ اول.
نامه تنسر (1311).ترجمۀ ابن اسفندیار، به کوشش مجتبی مینوی، چاپخانه مجلس، تهران.
نفیسی، سعید (1390). تاریخ اجتماعی ایران: از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، تهران: نشر پارسه، چاپ دوم.
نفیسی، سعید (1383). مسیحیت درایران تاصدراسلام، تهران: اساطیر.
نولدکه، تئودور (1387). تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس زریاب، تهران: نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ دوم.
نویسنده‌ای نامعلوم (1350). کارنامه اردشیر بابکان، ترجمۀ بهرام فره‌وشی.
همایی اصفهانی، آقا میرزا جمال‌الدین (1309). تاریخ ادبیات ایران از انقراض ساسانیان تا حمله مغول، تبریز: مطعبه و گراورسازی الکتریکی شرق، چاپ اول.
وکیلی، شروین (1397). تاریخ نهاد در عصر ساسانی: مجموعه تاریخ تمدن ایرانی، جلد پنجم، تهران: نشر مهرگان، چاپ اول.
ویسهوفر، جوزف (1382). ایران باستان (از 550 پیش ازمیلادتا650پس ازمیلاد، ترجمۀ مرتضی ثاقب‌فر، تهران: ققنوس.
وینتر،انگلبرت وبئاته دیگناس (1386). روم وایران دوقدرت جهانی درکشاکش وهم‌زیستی، ترجمۀ‌ کیکاووس جهانداری، تهران: نشروپژوهش فروزان روز.
یارشاطر، احسان (1373). «پیشگفتار»، تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانی (جلد سوم ـ قسمت دوّم)، پژوهش دانشگاه کیمبریج، گردآورنده احسان یارشاطر، ترجمۀ حسن انوشه، تهران: مؤسسۀ انتشاراتی امیرکبیر، ص9-195.
یعقوبی، احمد بن یعقوب (1366). تاریخ یعقوبی، ج1، ترجمۀ ابراهیم آیتی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.