نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه تاریخ و تمدن اسلامی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 دانش آموخته دکتری و پژوهشگر تاریخ معاصر
3 استادیار گروه علوم سیاسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران.
چکیده
این مقاله با هدف بررسی رابطه میان نوع حکومت سیاسی با کُنشهای اقتصادی در یک کشور، سعی کرده است با تمرکز بر انواع تکاپوهای مالی یکی از خانوادههای متنفّذِ دوره حکومت پهلوی، اثرات ماهیّت ساختار سیاسی اقتدارگرا بر اقتصاد یک کشور، بویژه طبقات حاکمه جامعه را واکاوی نماید، چنانکه در چارچوب روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع درجه یک و اسناد معتبر تاریخی درصدد پاسخ به این سوال میباشد که تکاپوهای رشیدیانها در حوزه اقتصاد ایران بمنظور کسب منافع مالی طی دوره پهلوی دوم بر چه مکانیسمهایی استوار بود؟ نتایج پژوهش حکایت از این دارد که اعضای خانواده مزبور بخاطر حضور در حلقه وفاداران به حاکمیّت و در نتیجه وصل بودن به هسته اصلی قدرت، توانستند از امتیازاتی که عمدتاً رژیمهای متمرکز خودکامه در اختیار خودیهای و حامیانشان قرار میدهند، بهره کافی را ببرند، چنانکه از طریق اقتصاد زیرزمینی و در پیش گرفتن اقدامات غیرقانونی در قالب عمدتاً رانتخواری، دلّالی و کلاهبرداری، سرمایه اقتصادی چشمگیری طی سه دهه بدست آوردند، تا آنجا که نه تنها از طبقه متوسّط کاملاً فاصله گرفته، بلکه حتّی در پایان حکومت پهلوی بعنوان یکی از خانوادههای بسیار ثروتمند و الیگارش ایرانی محسوب میشدند.
کلیدواژهها