حمید حاجیانپور؛ هادی پیروزان
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1392، ، صفحه 67-88
چکیده
سلسلۀ صوفیانۀ قادری بعد از تأسیس در نیمۀ دوم قرن ششم هجری، از معروفترین طرایق صوفیانه شد و فضای اجتماعیِ بخش قابلتوجهی از جامعه را تحتتأثیر آموزههای اجتماعی ـ فرهنگی خود قرار داد. روند رو به گسترش این طریقت در ابعاد اجتماعی، تا قرن نهم هجری در ایران و حتی کشورهایی چون هند ادامه یافت؛ اما، با ترویج مذهب تشیع در ایران روند ...
بیشتر
سلسلۀ صوفیانۀ قادری بعد از تأسیس در نیمۀ دوم قرن ششم هجری، از معروفترین طرایق صوفیانه شد و فضای اجتماعیِ بخش قابلتوجهی از جامعه را تحتتأثیر آموزههای اجتماعی ـ فرهنگی خود قرار داد. روند رو به گسترش این طریقت در ابعاد اجتماعی، تا قرن نهم هجری در ایران و حتی کشورهایی چون هند ادامه یافت؛ اما، با ترویج مذهب تشیع در ایران روند محوشدن این طریقت از ساختار اجتماعی و فرهنگی رقم خورد.
در مقالة حاضر ابعاد نفوذ اجتماعی این سلسلۀ صوفیانه بر جامعه بررسی میشود و همچنین به این مسئله پرداخته میشود که چرا و تحت چه شرایطی از قرن نهم هجری تا عصر صفوی، این سلسلۀ صوفیانه جایگاه اجتماعی خود را در جامعۀ ایران ازدستداد؟ در این مقاله با روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر منابع اصلی و طریقتی، به بررسی موضوع پرداخته و تلاش شده است یافتههای نوین ارائه دهد.
بر اساس یافتههای تحقیق، این سلسله در طول حیات خویش سه دورۀ متمایز از یکدیگر را تا پایان عصر صفوی، به منظور حفظ نفوذ اجتماعی خویش در جامعه از سرگذراند. در دورۀ نخست (از بدو شکلگیری تا پیش از تهاجم مغول) ، سلسلۀ قادریه با تأکید بیشتر بر جنبۀ فقاهتی، توانست در جامعه، به ویژه نزد اصناف، جایگاه ویژهای بهدستآورد. در دورۀ دوم پس از تهاجم مغول، سلسلۀ قادریه تغییراتی در مشی طریقتی، با تأکید بیشتر بر جنبۀ صوفیانه ایجاد کرد، دورۀ سوم (از قرن نهم هجری به بعد) که همزمان با مطرحشدن تشیع و فرقههای منجیگرا بود، قادریه رفتهرفته پایگاه اجتماعی خود را ازدستداد و با اعمال سیاستهای ضد تسنن و تصوف صفوی کاملاً محو شد.