علی بحرانیپور؛ سیده زهرا زارعی
دوره 2، شماره 2 ، اسفند 1392، ، صفحه 61-81
چکیده
اقشار و اقوام گوناگونی در تشکیل جماعات دیاسپورایی مسلمانان در مالابار مؤثر بودند که از دو گروه بومی و مهاجر و یک گروه دورگه تشکیل میشد، اما شامل اقشار متنوعی بود که از حاکمان محلی هند، «بازرگانان غریب و شهری (بومی)» تا دلالهای دورگۀ هندو ـ مسلمان (ماپیله) را دربرمیگرفتند. صوفیان ایرانی نیز در این جوامع حضور داشتند. به نظر ...
بیشتر
اقشار و اقوام گوناگونی در تشکیل جماعات دیاسپورایی مسلمانان در مالابار مؤثر بودند که از دو گروه بومی و مهاجر و یک گروه دورگه تشکیل میشد، اما شامل اقشار متنوعی بود که از حاکمان محلی هند، «بازرگانان غریب و شهری (بومی)» تا دلالهای دورگۀ هندو ـ مسلمان (ماپیله) را دربرمیگرفتند. صوفیان ایرانی نیز در این جوامع حضور داشتند. به نظر میرسد که در این نوع جوامع دیاسپورایی، نوع رابطه میان این اقشار و سازوکارِ این ارتباط تحتتأثیر کسانی شکل میگرفت که قدرت خود را از نفوذ و منزلت اجتماعی بهدستمیآوردند. از این رو، مقالۀ حاضر بر آن است که با روش تحقیق تاریخی و با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، با مدّ نظر قراردادن الگوی نظری دیاسپورا، جایگاه و نقش صوفیان یادشده را در دیاسپورای مسلمانان در سواحل مالابار بررسی کند. یافتههای تحقیق در جهت تأیید فرضیه بوده و حاکی از آن است که صوفیان بهعنوان تأمینکنندۀ فضای تعامل و همکاری و تفاهم میان جماعات مهاجر و بومی در درون جوامع دیاسپورای مسلمانان عمل میکردند.