حمید حاجیانپور؛ اکبر حکیمیپور
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1391، ، صفحه 25-46
چکیده
ساختار اجتماعی ایرانِ عصر صفوی، با تأثیرپذیری از سیاستهای پادشاهان صفوی، دیگر پذیرای تحرکات سیاسی ـ اجتماعی طرایق صوفیانه نبود. طریقت نوربخشیه با مشاهدة حرکت صوفیان صفوی از محراب بهجانب تخت سلطنت، تداوم محبوبیت و آزادی عمل اجتماعی خویش را در خطر دید. مرشدان نوربخشی تقریباً همزمان با صفویان، بهمنزلة یک طریقت صوفیانة ...
بیشتر
ساختار اجتماعی ایرانِ عصر صفوی، با تأثیرپذیری از سیاستهای پادشاهان صفوی، دیگر پذیرای تحرکات سیاسی ـ اجتماعی طرایق صوفیانه نبود. طریقت نوربخشیه با مشاهدة حرکت صوفیان صفوی از محراب بهجانب تخت سلطنت، تداوم محبوبیت و آزادی عمل اجتماعی خویش را در خطر دید. مرشدان نوربخشی تقریباً همزمان با صفویان، بهمنزلة یک طریقت صوفیانة شیعهمذهب، در قلمرو تیموریان اعلام موجودیت سیاسی کردند، اما درادامه نتوانستند همچون صفویان به قدرت سیاسی دست یابند. بنابراین در برابر تشیع سیاسی و عوامپسند صفویان ناگزیر شدند رویکردهای مختلفی را در زمینههای اجتماعی اتخاذ کنند. تا بدین وسیله سلسلة مذهبی خویش را حفظ کرده و با چشم امید به آینده مترصد فرصتی برای تبدیل طریقت خود به سلطنت باشند.
تحقیق حاضر با بهرهگیری از شیوة پژوهش کتابخانهای و تحلیلی درصدد بررسی ابعاد گوناگون زمینههای حضور مرشدان نوربخشی در جامعة عصر صفوی و نیز کارکردهای اجتماعی آنان در این دوران است. بهنظر میرسد پس از تشکیل حکومت صفویه، پادشاهان این سلسله دیگر نمیتوانستند فعالیت سیاسی، اجتماعی، و مذهبی طرایق صوفیانه را ببینند. لذا از هر فرصتی برای سرکوب سلسلههای مذهبی حاضر در قلمرو خود بهره میبردند. درمقابل، طریقت نوربخشیه، بسان دیگر سلسلههای مذهبی، بهسبب ناتوانی نظامی و مالی نسبت به شاهان صفوی با استفاده از تواناییهای گوناگون اجتماعی خود نظیر اعتقاد به تشیع بهمنزلة مذهب رسمی کشور، ادعای داشتن کرامات، فراگیری دانش طب و بهرهگیری از آن برای حضور پررنگتر در جامعه، سرودن اشعار در زمینههای گوناگون، و ... در تداوم حیات اجتماعی و سیاسی طریقت خود، به امید دستیابی به شرایط بهتر، میکوشیدند.